کد مطلب:316672 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

این خاک کربلا را حفظ کن
ام سلمه می گوید: شبی رسول خدا صلی الله علیه و آله از كنار ما گذشت و مدتی طولانی غایب شد، بعد از آن با سر و روی گرد و غبار آلود و غمگین برگشت.

گفتم: یا رسول الله! چرا شما را غبار آلود می بینم؟

رسول خدا فرمودند: همین الآن مرا به سرزمینی در عراق به نام كربلا بردند كه قتلگاه فرزندم حسین علیه السلام است و تعداد دیگری از



[ صفحه 68]



فرزندانم را به من نشان دادند و من مقداری از خاك آن سرزمین را برداشتم و اكنون در دست من است، آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله دست های شان را گشودند و فرمودند: این را بگیر و حفظ كن.

من آن را كه شبیه خاك سرخ بود، برداشتم و در شیشه ای ریختم و سرش را بستم و نگه داشتم، وقتی امام حسین علیه السلام از مكه به طرف كربلا حركت كرد هر روز آن شیشه را بیرون می آوردم و می بوییدم و می گریستم. صبح روز دهم محرم؛ یعنی روز شهادت امام حسین علیه السلام آن را بیرون آوردم، به حال خود بود؛ ولی وقتی غروب آن روز آن را بیرون آوردم به خون خالص تبدیل شده بود، فهمیدم كه امام حسین علیه السلام به شهادت رسیده است و گریستم تا خبر شهادت ایشان از عراق رسید. [1] .


[1] بحارالانوار، ج 44، ص 239.